تغییر دادیم قضا را
عده اى از ارازل و اوباش که در صدد توهین به مرحوم شیخ محمد تقى مجلسى اول بودند، او را شب به مجلس شراب دعوت نمودند. چون وارد شد، بعد از آن که مدتى گذشت فاحشه اى زینت و آرایش کرده از در وارد شد و شروع کرد به شعر و آواز خواندن و رقصیدن و اوباش هم شروع به زدن تار و شرب خمر نمودند، زن فاحشه مى رقصید و غزل حافظ را مى خواند تا رسید به این بیت که :
در کوى نیک نامى ما را گذر ندادند
گر تو نمى پسندى تغییر ده قضا را
مرحوم شیخ محمد تقى همان طور که سر به زیر انداخته بود، فرمود:
تغییر دادیم قضا را! که حال اهل مجلس یک مرتبه منقلب شد، زن فاحشه چادر بر سر انداخت و افتاد روى پاى شیخ ، اوباش و جهال آلات لهو و لعب و جامهاى شراب را شکستند و در حضور شیخ محمد تقى تضرع و زارى نموده ، به دست آن آقا توبه کردند.( 1)
همین کار را بر سر آقا جمال خوانسارى آوردند لیکن او را مجبور به خوردن شراب کردند یا آن زنى که در آن مجلس بود و شخصى مى گفت من شوهر او هستم ، زنا بکند. آقا جمال چون دید کار سخت شد، چند آیه از سوره الرحمن خواند، همه بیهوش شدند، او هم از خانه بیرون رفت . بعد که به هوش آمدند، پشیمان شدند. فردا تمامى رفتند و توبه واقعى کردند.( 2)
××××××
پاورقی:1- جواهر، ص 40 - 39.
2- جواهر، ص 40 - 39.